1- تهران دانشجو بودم و تقریبا هر هفته برای تهیه یه سری لوازم مورد نیاز برادرم تو شهرستان به بازار تهران میرفتم و از یه مغازه که سالها بود برادرم ازش خرید میکرد اجناس رو تهیه میکردم و براش میفرستادم. گذشت تا یه روز که مراجعه کردم از اون وسیلهای که میخواستم به تعداد کافی نداشت. من هم همونایی که داشت رو ازش خریدم و برای تهیه بقیهش یه چرخی تو بازار زدم. جالب این بود که قیمت بقیه مغازهها از قیمتی که تا به حال -و البته همون روز- از مغازه همیشگی خرید میکردم کمتر بود. برگشتم به همون مغازه و داستان رو بهش گفتم. بهم گفت: چون شما مشتری همیشگی هستید و میدونیم همیشه از ما خرید میکنید این قیمت میدیم بهتون. معنیش این میشد که چون میدونستیم شما به مغازه دیگهای سر نمیزنید بهتون گرون میدادیم اجناس رو.
از صداقتش خوشم اومد ولی دیگه هیچوقت از اون مغازه خرید نکردم چون به اعتماد ما خیانت کرده بودند.
2- انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا میخواست برگزار بشه. دور دور اصلاح طلبا بود و پیروزیهای مکررشون. شورای اسلامی شهر تهران تو دوره اول به عنوان گل سرسبد همه شوراها به دست اصلاح طلبا افتاد (اسامی اعضای دوره اول شورای شهر تهران). اما نتیجه این شورا جز بحث و جنگ و جدل و دعوا چیز دیگهای نبود . آقایون این قدر تو سر و کلهی همدیگه زدند و از امور شهری غافل شدند که در همون زمان اصلاحات انتخابات دوره دوم رو به طور کامل به رقیب واگذار و سنگ بنای شکست های دنبالهدار بعدی رو فراهم کردند. به اعتقاد من بزرگترین ضربه رو شورای اول شهر تهران به اصلاحات وارد کرد. آقایون در اون شورا به رای مردم واعتمادشون یک خیانت تاریخی کردند.
3- مدتها سر اینکه قهوه تلخ رو تو تلویزیون نشون بدن یا ندن دعوا بود و بالاخره به هر دلیل مجموعه از شبکه ویدئوی خانگی سر در آورد. مهران مدیری بود و این تن بمیره و لودگیش که مرگ من کپی نکنید و اورجینال بخرید. به بقیه کاری ندارم ولی خودم برای اینکه تولید چنین مجموعههایی ادامه پیدا کنه و انحصار تولید از دست صدا و سیما در بیاد تصمیم گرفتم نسخه اصلش رو بخرم و ببینم - همونطور که سریال قلب یخی رو خریدم- حقیقتا هم کار جالبی از لحاظ ارائه اثر انجام داده بودند که جدید بود: فروش نسخه dvd در یه قاب زیبا که هر چند نسبت به دنیا خیلی عقب بود ولی باعث میشد که آدمیزاد رغبت کنه بابتش 2500 تومن پول بده. گذشت تا بعد از چند مجموعه سایز قاب تغییر کرد و از شکیلی اولیهش کاسته شد. اما بعد از تعطیلی پخش مجموعه در ایام عزاداری، مجموعههای 11و 12 در یک پاکت مقوایی و به همون قیمت 2500 تومن به مردم عرضه شد.
کاری که به هر دلیل از نظر شخص بنده یک نوع بیاحترامی به جامعه مخاطب مجموعهس. در حقیقت دستاندرکاران قهوه تلخ برای بدست آوردن چند تومن بیشترحاضر شدند به اعتمادی که مردم بهشون داشتند خیانت کنند. نکتهی جالبش برام این بود که افرادی که خودشون انتظار داشتند و دارند که مردم با کپی نکردن به اثرشون احترام بذارند با پاکت مقواییشون به مردم توهین کردند.
خیلی از اطرافیانم رو دیدم که قید خریدن نسخه اصل مجموعه و یا دیدن اون رو به همین دلیل زدند و ایضا این بنده حقیر، چون قهوه تلخ به اعتماد من خیانت کرده.
نتیجه گیری اقتصادی: خیانت نکنید از نون خوردن میافتید.
نتیجه گیری سیاسی: خیانت نکنید از قدرت به زیر کشیده میشید. حالا ببینید کی گفتم.
نتیجه گیری اخلاقی: برای هر کسی به اندازهای که براتون ارزش قائله ارش قائل بشید. نه کمتر نه بیشتر. این فتوای کپی کردن قهوه تلخ بود.
نتیجه گیری فنی: گاهی اوقات من باب تنوع از مغازهی اون ور خیابون هم خرید کنید. ضرر نمیکنید.