یک حسی به من میگوید که همین روزهاست که مرا بگیرند و روانهی ناکجا آباد کنند. پس از همهی شما حامیان عزیز میخواهم هشیاری خود را حفظ کنید و آماده باشید. البته ناگفته نماند خودم هم تنم میخارد. تقصیر خودم هم نیست. مادرزادیست این خارش بد مصب. یادم است از بچگی هم همین طور بودم. مدام تنم میخارید و از بس هم شدید مرا میخاراندند تمام تنم کبود میشد.
وارد دانشگاه هم که شدم این وضعیت تشدید شد. تا میدیدم جایی چند نفر دانشجو و همکلاسی جمع شدهاند خودم را به آنها میرساندم و بلافاصله صندلی، چهارپایه، سنگی چیزی پیدا میکردم و بالای آن میرفتم. عشقم این بود که برای دیگران سخنرانی کنم. حقیقتش به این موضوع که اصولاً دعوا بر سر چیست هم کارنداشتم،من حرف خودم را میزدم. علاقهی عجیبی هم به سیاست پیدا کرده بودم و هر اتفاقی را به سیاست ربط میدادم. مسئلهی دیگری هم که این علاقهی مرا تشدید میکرد این بود که هر وقت برای دوستان سخنرانی میکردم مرا به شدت تشویق میکردند و من هم که اشتیاق آنها را میدیدم سعی میکردم حرفهای تندتری بزنم.
خلاصه برای خودم شخصیت مطرحی شده بودم که مرا از دانشگاه اخراج کردند. آن هم به دلیل واهی مشروط شدن در سه ترم متوالی.
همان موقع که مرا اخراج کردند بلافاصله برای دوستانم سخنرانی کردم و اخراج خودم را موضوعی سیاسی دانستم. البته با صدای آمریکا و بیبیسی هم مصاحبهای داشتم وعلیه فضای خفقان حاکم بر دانشگاهها مصاحبهی روشنگرانهای انجام دادم.
حالا هم که در خدمت شما هستم.
غرض از مزاحمت این بود که میخواستم بجای اینکه دیگران بعد از دستگیری من راهکارهایی برای تکثیرم ارائه کنند که نمیدانم در حمایت از فلانی خودتان را بزک کنید یا خودتان را لخت کنید یا در انظار عمومی از دوست دخترتان لب بگیرید و ... خودم برای تکثیر خودم راهکار ارائه دهم و چه کسی بهتر از خودم برای ارائه ی راهکار؟
دوستان عزیز در صورت دستگیری من لطف کنید و همگی تنپوش گربه (ترجیحاً پنگول) را ابتیاع نموده و بپوشید و به گردنتان پلاکاردی به عنوان« من پنگولم» اویزان کنید.
این کار چند سود دارد:
1- از من حمایت کردهاید.
2-دیگر دعوای اینکه من سرم چادر نمیکنم و من از سرم چادر رابرمی دارم و تو زن سالاری و من مرد سالارم پیش نمیآید.
3- هرکسی با هر جنسیتی میتواند به این کمپین بپیوندد.
4- آن کسی که سیلی خورد و معروف شد دیگر نمیتواند تز ارائه کند.
5- دل بچههای مردم را هم شاد میکنید.
6- میتوانید کاسبی مختصری هم با حضور در کنار رستورانها و سفرهخانهها برای خودتان راه بیندازید.
در اینجا لازم به ذکر است که اگر نمیدانید تنپوش پنگول را از کجا میتوان تهیه نمود در کامنتها بگویید تا آدرس محل فروش را برایتان ارسال کنم. فقط مدیونم هستید اگر فکر کنید که ذرهای از این پول به حساب من واریزمیشود.
صحبتهایی داشتم تا بازجوی عزیز معروف وظیفهی ارشادم را بر عهده داشته باشد. یکی از خوبیهای همکاری با بازجوی عزیز این است که میتوانی بدون هیتلرشکن وارد فیسبوک شوی. دلم لک زده است برای فیسبوک بدون هیتلر.
راستی کلمه و رمز عبورم را هم به بازجوی عزیز میدهم تا برایتان پستهای طنز بنویسد. ماشاالله ایشان استعداد عجیبی در طنازی دارند.
دو انگشت دست راستم را بصورت V بالا آورده ام.
........................................................
پینوشت1: موضوع این پست را به طور مشخص به هیچ شخصیت یا اتفاق خاصی ربط ندهید.
پینوشت 2 : گویا پست قبلیمان را در آی طنز لینک نموده بودند. [ اینجا ]
۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه
مرا اینگونه تکثیر کنید
۱۳۸۸ آذر ۱۷, سهشنبه
«راهنمای اغتشاشگری» یا «چگونه یک اغتشاشگر موفق شویم؟»
-چهرهی شطرنجی
برای اینکه اغتشاشگر موفقی شوید در وهلهی نخست باید چهرهای غیر قابل شناسایی داشته باشید.بهترین چهره،چهرهی شطرنجیست. علیرغم پیشرفت تکنولوژی هنوز راهی برای تشخیص هویت فردی که چهرهاش شطرنجیست پیدا نشده است. می توانم به شما تضمین بدهم که با داشتن چنین چهرهای میتوانید با خیال راحت اغتشاش کنید.
2-اعتیاد
یکی دیگر از ملزومات اغتشاشگری اهل دود بودن است. چون شما اغتشاش گر هستید پس نیروهای مردمی برای مقابله با شما مجبورهستند از گاز اشکآور استفاده کنند- میفهمید؟ مجبور هستند- حال اگر شما اهل دود نباشید مجبورید بلافاصله صحنه را ترک کنید. ولی در صورت اعتیاد( البته زیاد سخت نمیگیریم میتوانید فقط سیگار بکشید) علاوه بر کمک به خود به دیگران نیز میتوانید یاری برسانید. می توانم به شما تضمین بدهم که تنها در چنین مهلکهایست که مردم به اعتیاد شما احترام میگذارند.
3- پوست کلفتی
برای اینکه در مقابل ضربات باتوم و مشت و لگد نیروهای مردمی، طاقت بیاورید لازم است که پوست کلفتی داشته باشید. مالیدن حنا به تن(به دلتان صابون نزنید منظورم حنا دختری در مزرعه نیست) طبق روایات متعدد باعث کلفتی پوست میشود. میتوانم به شما تضمین بدهم که در صورت مداومت در امر حنامالی، پوستی ضد ضربه خواهید داشت.
4- قرمه سبزی
باید کلهتان بوی قرمهسبری بدهد. بهترین کار این است که قبل ازعزیمت جهت اغتشاش مقداری قرمهسبزی به کلهی مبارکتان بمالید. به این ترتیب با یک تیرسه نشان زدهاید. هم کلهتان بوی قرمه سبزی میدهد، هم نماد سبز را با خودتان حمل کردهاید و هم اگر نیروهای مردمی به شما گیر دادند، میتوانید ننهمنغریبم بازی در بیاورید که مادر یا همسر ظرف قرمهسبزی را روی سرتان خالی کردهاند(البته نشان سوم فقط مخصوص آقایان است).می توانم به شما تضمین بدهم که چهرهتان بسیار غلطانداز خواهد بود.
5- گوزویی
گوزو بودن یکی از مواردیست که باعث برتری یک اغتشاشگر بر دیگری میشود. یک شخص گوزو می تواند به نحوی کاملاً مخفیانه با ایجاد سروصدا دست به اغتشاش بزند و بلافاصله محل را ترک کند، بدون اینکه ردی از خود باقی بگذارد. البته جای نگرانی نیست شما میتوانید با خوردن مقادیر معتنابهی نخود و لوبیا( که قبلا ً درآب نخوابانده باشید) خود را به صورت مصنوعی تبدیل به یک سوپر اغتشاشگر کنید. میتوانم به شما تضمین بدهم که هیچ خطری شما را تهدید نخواهد کرد.
6- گیرندگی
اشتباه نکنید منظورم تلویزیون میلی و یا زبانم لال ماهواره نیست. منظورم حتی خدای نکرده گیرندگی از نوع پاچه و ... هم نیست. بلکه
شما باید بتوانید در موقع لزوم دو پا که دارید دو پای دیگر هم قرض بگیرید و محل را ترک کنید. می توانم به شما تضمین بدهم که اگر گیرندگی خود را تقویت کنید هیچ نیروی مردمی توان گرفتار کردن شما را نخواهد داشت.
7- high capacity
بالاخره وقتی دست به اغتشاش میزنید باید عواقب آنرا هم مد نظر قرار بدهید. اغتشاش است برادر من - و ایضاٌ خواهر من- خانهی خاله جان که نیست، باید ظرفیت داشته باشید. چون ممکن است هر آن به هر دلیلی گرفتار شوید و به[...] و بعدش[...] که منجربه[...]. حالا دیگر خود دانید. من استثنائاً در این یک مورد هیچ چیزی را تضمین نمیکنم.
8- اهل بخیه بودن
جامعهی اغتشاش گران به افراد اهل بخیه بسیار نیاز دارد. فکر بد نکنید منظورم کسانی است که بتوانند سرهای باتوم خورده توسط نیروهای مردمی را بخیه بزند. بهتر است هر کدام از شما ابتدا یک دورهی بخیه زنی را پشت سر بگذارید و با گرفتن مدرک پا به عرصهی اغتشاش بگذارید- هر چند امروزه روز مدرک کاغذ پارهای بیش نیست- می توانم به شما تضمین بدهم که خونهای کمتری به زمین ریخته خواهد شد.
در صورت ارائهی پیشنهادات این دوره تمدید خواهد شد.
تسلیتنوشت: یکی از دوستان وبلاگنویس ما پا به عرصهی مطبوعات گذاشته است. لطفا اگر ملک قیمتی دارید و سندش آزاد است آنرا همچنان آزاد نگه دارید.
کفنوشت: یکی از زیباترین متنهایی که تا کنون خواندهام را میتوانید در اینجا ببینید. من که کف کردهام مخصوصاً از قسمت اولش. حیف که نمیتوانبد کفکردگی مرا ببینید.
خروسنوشت: داستان خروس هم اینجاست که در دوقسمت نوشته شدهاست. شاید در نظر اول طولانی باشد ولی خواننده را به دنبال خود میکشاند.